کسری کسری ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

شیطون بلا مامانی و بابایی

تولد شیوا

سلام پسمل گلم میدونم که خوب خوبی قربونت برم پسملم دیشب اولین  باری بود که تولد میرفتی  اونم تولد شیوا دختر خاله . وقتی از در رفتیم تو یک دفعه همه پریدن سمتت و تو رو بغل کردن که تو ترسیدی و گریه کردی الهی قربونت برم من ولی کم کم به شلوغی عادت کردی و قیافت اینجوری شد   وای مامان نمی دونی چیکار می کردی وقتی صدای موزیک میشنیدی یه دست و پایی تکون می دادی همه از خنده غش کرده بودن یادشون رفته بود که تولد هست فقط تو رو نگاه می کردن شیرین من همش بغل مهمونا بودی نوبتی وقتی دخترا می رقصیدن چشاتو تا جایی که می تونستی باز می کردی و نگاهشون...
30 بهمن 1389

انتخاب اسم

وقنی که فهمیدم گل من، پسره تصمیم گرفتیم براش اسم انتخاب کنیم هر کسی یه چیزی میگفت خاله مهسا رفته بود تو اینترنت اسم های زیبا رو انتخاب کرده بود  که از بین اونا یه اسمی انتخاب کنیم . از بین اون همه اسم هایی که انتخاب کرده بود ما سه تا روانتخاب کردیم که ببینیم کدومشون بهتر از اون یکی هست اون اسمها اینا بودن کسری ، بنیامین ، عرفان ، آرشام  . بعد بابا امیر و مامان زری گفتن فقط باید کسری بزاری اسم نی نی ما رو . از بقیه هم نظر پرسیدیم همه گفتن کسری قشنگ هست . قرار شد اسم زیبای تو رو  کسری بزاریم  گلکم . کسری یعنی امیر، پادشاه .        حرکت...
25 بهمن 1389

بدون عنوان

کسری جونم امروز که این وبلاگ رو برات درست کردم تو دقیقا 4 ماه و 1 هفته داری عزیزم . خاطراتت رو برات اینجا مینویسم از همه اتفاقاتی که در آینده قراره بیفته شادیهات رو غمهات رو ، شیطنتات ، بدخلقیهات ، محبت هات   ، دعواهات ، بازیهات ، خرابکاریها و خیلی چیزای دیگه  تا بزرگ شدی گل پسرم بتونی بخونی نازم دوست دارم عزیزم .       ...
25 بهمن 1389
1